آمار مطالب

کل مطالب : 24
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 73
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 75
بازدید سال : 155
بازدید کلی : 817

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شعر و آدرس amirasli.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 10 اسفند 1400
نظرات

سرباز مام میهنم در سختی و دشوارها
بی جیره ام بی انتظار از سوی بی مقدارها

سیلی بزن بر صورتم با اقتدار و بی صدا
تو انتخاب ملتی با رنج و با اجبارها

من نفت این بوم و برم دورم زچشم ناکسان
اما به دست دوستان بدتر از جبّارها

تزویر و نیرنگ و ریا سرمایه خواری و ربا
یاللعجب سرلوحه ی کارِ بسی مختارها

من آه سرد سینه ا ی از کودکی آواره ام
آخر بگیرد دامن ناپاک آن بی عارها

سرمایه ملی منم در دست آقازاده ها
اموال ملت گشته کابین زنان هارها

من پیرمرد بی نوا در جستجوی لقمه ای
آن پیر تیپاخورده ی رنجور استثمارها

من وعده پوشالیم قرآن روی نیزه ها
چشم خوارج کور باد از اینهمه آزارها

من خاک زرخیز توام با گنجهای بیکران
با مفلسانی معتقد بر خوبی مکّارها

امیر اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 30
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 4 خرداد 1400
نظرات

سفره ی نان و پنیر و دلخوشیِ بیکران
در کنار مادر و بابا و چای دیلمان

حسن یوسف، شمعدانی، عطر گلهای عروس
میدواند خون به رگ‌ها رنگ قلب ارغوان

ارغوانِ سایه اما خون به دلها می کند
پای خون قد میکشد تا انتهای آسمان

آسمانْ ابری و مِه آلود و خانه تیره تر
برف و سرما میزند سیلی به عمر باغبان

آسیابان مُهر وقف آسمان را می زند
شاهد خلوتگهش بر خانه ی ما پاسبان

بوی نان می آید از آذوقه ی همسایه ای
جیره اش را آسیابان داد و ما بی خانمان

نغمه ی داوودی و لحن نکیسا، چنگ پیر
جای ماهور و همایون مرغکان بددهان

جای طوطی مرغ بوتیمار آمد در قفس
بلبلان و قمریان را غم خورک صاحبقران

عاشقان با عاشقان معشوقه با معشوقه ها
عاشقی، دریوزگی، سودای معشوقه فلان

بودنت تسکین تنهایی بی درمان شده
ای تو حس بیکران ای پادزهر شوکران

#امیر_اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 37
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 4 خرداد 1400
نظرات

خنده های کودکانه در میان خانه ای
روی قالی بازی جانانه ی دردانه ای

گفتگوهای پدر با مادری کنج اتاق
میسراید خاطراتی کهنه و افسانه ای

میکشم پر از درون آبیِ حوض حیاط
می روم تا آسمان ها در پی جانانه ای

جست و خیز کودکانه بار دیگر در حیاط
کودکم را میکشاند، می رود گلخانه ای

روح مریم بوی نسرین چشم نرگسهای شاد
عطر شب بوها، عجب گلخانه ی مستانه ای

زندگانی بارها از پیش چشمم می گذشت
با خودم گفتم چه خلوتخانه ی ویرانه ای

توتیای چشم من گرد و غبار شیشه بود
شیشه ای بی پنجره در یک مسافر خانه ای

میکشم پر از خودم تا آسمان بار دگر
می روم تنها به زیر سایه ی میخانه ای

هرچه در را میزدم دربان آن راهم نداد
ساقی اما گوشه چشمی و می شاهانه ای

#امیر_اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 24
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 4 خرداد 1400
نظرات

می کشد در بندم آن گیسوی پر اعجاز تو
مو‌ به مو سرها بریده گوشه ای از راز تو

من به درمان تو بیمارم به دردی لاعلاج
بام تبریزم ولیکن تشنه ی اهواز تو

تن چه میخواهد ز جان جز همرهی وعاشقی
جان چه میخواهد مگر جز لحظه ای ابراز تو

«دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید»
این تفأل تحفه ای از خواجه ی شیراز تو

خنده ای بر لب بزن آفاق درافشان شود
معدن فیروزه و الماس در ایجاز تو

راز پنهان بازگو تا سر بگیرد این وصال
دل چه بی صبرانه در قدقامت طناز تو

#امیر_اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 33
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : دو شنبه 6 اسفند 1397
نظرات

 

گاه  پرواز  کبوتر  به هوا  مشتی  چند
روی بامی که زده سوت وصدا مشتی چند
 
کودکی در  پی تنظیم  نخ  بادکنک
فکر  افتادنش  اما رفقا  مشتی چند
 
گاه  یک  آشپز  حرفه ایِ  وسواسی
ریگها ریخته در بین غذا مشتی چند
 
یا پزشکی که به  همراه  نخ جراحی
باند را در شکم بنده خدا مشتی چند
 
عده ای در صف دریافت وامی ارزان
وام یک روزه بدست وزرا مشتی چند
 
عابری خسته نگاهش به مسافرکش شهر
شهر هم در صف یک ناز و ادا مشتی چند
 
پایِ درسی که شده خسته و لِه استادش
خوابِ خوابند ادیب و ادبا مشتی چند
 
یک  جوانِ  عزب  از  فرطِ  تجرّد  نالان
سرخوش از دائم و از صیغه جدا مشتی چند
 
گوی سبقت بِربودند ولی جا ماندیم
گاف علم و هنرِ خودروی ما مشتی چند
 
شاعران شعر و غزل از لب و ابرو گفتند
هاتفی گفت مرا شعر شما مشتی چند
 
امیر اصلی

 
تعداد بازدید از این مطلب: 35
برچسب‌ها: مشتی چند , ارزان , هاتفی ,
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : دو شنبه 6 اسفند 1397
نظرات

 

دوستت دارم ولی این عقل حاشا می کند
هر چه کردم،جان من،ابلیس بلوا می کند

 
عزم کردم خانه ات را، ای دریغا بین راه
کوزه ام بشکست لیلی، حال غوغا می‌کند
 

راحتم نگذارد این عقل چموش نابکار
بیخ گوش قلب من همواره نجوا می کند

 

فاش میگوید که منطق اینچنین حکمی کند:
هر کجا دل می رود آشوب برپا می کند

 

دوستت دارم ولی آخر نمی دانم چرا
بر سر عشق تو دل اینگونه سودا می کند؟

 

امیر اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 96
موضوعات مرتبط: عناوین , کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1396
نظرات
صبح یک روز بارانی بعد یک عمر صبر یادت هست
رفتی و خیس باران شد چادرت مثل چتر یادت هست

زیر باران اشک با  فکرت خوره ای در دلم افتاد
خاطراتت مرور شدند با کمی رنج زجر یادت هست

رفتی و پای این  دیوار پشت پرچین کاهگلی
بوی خاک و گلاب خوبم کرد مثل آن عطر یادت هست
 
اسم عطرت چه بود "وان میلیون" پای درس ریاضیات
مشق من اسم عطرت بود درس استاد جبر یادت هست

اینقدَر بند چادر را قرص و محکم نبند بانو
گفتمت ماه را کی دیدی بشود بند حصر یادت هست

رفتی و خیس بارانم خیس اشکم، به شوق دیدن تو
می زنم زیر هر چیزی یاد آن روز عصر یادت هست
 
 
امیر اصلی
تعداد بازدید از این مطلب: 75
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1395
نظرات
 
نگاه تو شراره شد به قلب پر گناه من
ببین چگونه سوختم به آتشت،پگاه من
 
غزل شکوفه تو شد،قصیده ام غلام تو
نسیم جانفزای تو شراب گاه گاه من
 
تمام دل سپردنم، امید زنده ماندنم
به گرمی دو دست مهربانتر از سپاه من
 
رگم به تیغ اگر زنی، نمی زنم دم از کسی
تویی نشاط زندگی تویی پناهگاه من
 
نماز من، دعای من، تمام احتیاج من
دو چشم نازنین تو نگین قبله گاه من
 
امیر اصلی
 
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 190
موضوعات مرتبط: کلاسیک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد

حسن یوسف،شمعدانی،عطر گلهای عروس/ میـدواند خـون به رگ‌ها رنـگ قلـب ارغـــــوان


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود