آمار مطالب

کل مطالب : 24
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 76
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 78
بازدید سال : 158
بازدید کلی : 820

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شعر و آدرس amirasli.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 4 خرداد 1400
نظرات

میکشد یک حزن بی پایان درونم شعله اما سرد سردم
میزند نبضم ولی قلبی نمانده، پر ز دردم
سوگوارم، سوگوار قلب ریشم
مانده ام بین زمین و آسمان درگیر خویشم
باش تا تنهاییم کامل شود، خلوت پریشم

باز شب شد
باز این دیوانه دل سرشار غم شد
پنجه هایش را فرو برده درون خلوتم
مانند بختک
می‌کند بر دار عریانم شبیه مانی و مزدک
میزند سنگ از درون جمعیت
میخندد و‌ بر دار میبندد
پنجه هایش را به دور گردنم همچون طناب دار می بندد
و می خندد
و من خوابیده ام روی زمین روی هوا
اصلا نمیدانم

میکشد یک حزن بی پایان درونم شعله اما سرد سردم
این جزیره،بی هیاهو،خلوتم را میزند برهم
سایه ام حتی برایم گشته ماتم
زوزه سگها نشانی میدهد از یک معماخانه تازه
استخوانم گیر کرده در گلوی آن سگ ولگرد
میکشد خشم از درونم بی صدا نعره


و من خوابیده ام در یک اتاقک، یک قفس با یک در بسته
“یک” همیشه هست هرجا
“یک” برایم گشته همدم
مونس شبهای تارم
“یک” نشانی میدهد از حال زارم
از نبودن
از شکار بی مهابا
با همان صیدی که در دام است
“یک” تداوم بخش تکرار نفسها
“یک” امید زنده بودن در شلوغی های خلوت خورده ی
پُر شوق تباهی

#امیر_اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 53
موضوعات مرتبط: نیمایی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 4 خرداد 1400
نظرات

تبرت را بردار
و بیاموز مرا
و فرو ریختن بت ها را
شهر عاشق شده است
عاشق لات و هبل
عاشق سکه و زر
دود این شهر نفس گیر شده
مردمانی که به یک تکه نان مشغولند
و سگانی ولگرد
تبرت را بردار
و فرود آر بر آن
همه سرگرم تماشای خدایان هستند
تیغه اش تشنه ی برهم زدن بیداد است

#امیر_اصلی

تعداد بازدید از این مطلب: 25
برچسب‌ها: ابراهیم , تبر , بت , خدایان ,
موضوعات مرتبط: نیمایی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : پنج شنبه 6 خرداد 1395
نظرات
 
دوست دارم که بیایم روزی
پشت یک ابر سفيد
یا که بر تکه یک باد سوار
یا که بر روی زمین
پشت یک اسب چموش
صبح یک جمعه سبز
بعد زنگار گناه
برسم ..
توشه ام اشک وَ آه،
شیشه ی قلب فقط ظرفیتش
شوق دیدار نگار
دست بر روزنه های جبروت
به تمنای رسیدن به شبستان وجود
خوشه های گل لبخند تو را بردارم 
و بپاشانم تا سبز شود
همه ی لبهای خشکیده
 
#امیر_اصلی
 
 
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 91
موضوعات مرتبط: نیمایی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : امیر اصلی
تاریخ : سه شنبه 7 ارديبهشت 1395
نظرات


گل احساس من از پنجرهٔ باغچهٔ فکر تو بيرون زده است..
به امیدی که بیایی بزنی بوسه به گلبرگ رخش
نکند دیر شود،
چونکه  پژمرده  شود
زود بیا..

امیر اصلی

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 129
موضوعات مرتبط: نیمایی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد

حسن یوسف،شمعدانی،عطر گلهای عروس/ میـدواند خـون به رگ‌ها رنـگ قلـب ارغـــــوان


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود